توقف در کربلا
يزيديان در هنگام حرکت به سوي کوفه به اهل بيت امام حسين عليه‏السلام اجازه عزاداري نداده بودند؛ از اين رو خاندان داغديده رسالت، پس از ورود به کربلا براي شهيدان خود به عزاداري پرداختند. سيدبن طاووس در کتاب مقتل خود به نام لهوف مي‏گويد: «کاروانيان مجلس عزا به پا داشتند و تا سه روز بدين منوال سپري شد.»

حرکت از کربلا
وقتي کاروان شام به کربلا رسيد، اهل بيت امام حسين عليه‏السلام به گونه‏اي جانسوز به عزداري پرداختند، امام سجاد عليه‏السلام وقتي که اوضاع را چنين ديدند، دانستند که اگر زنان و کودکان در کنار اين قبور مطهر بمانند، خود را در اثر شيون و زاري هلاک مي‏کنند؛ از اين رو فرمان دادند تا بار شتران را ببندند و از کربلا به سوي مدينه حرکت کنند. چون بارها را بستند و آماده حرکت شدند، حضرت سکينه اهل حرم را براي وداع، با ناله و فرياد به سوي مزار مقدس امام حرکت داد و همگي در اطراف قبر مقدس گرد آمدند. سکينه قبر پدر را در آغوش گرفت و به شدت گريست و اين ابيات را زمزمه کرد: «اي کربلا! بدني را در تو به امانت گذاشتيم که بدون غسل و کفن مدفون شد.اي کربلا، کسي را به نزد تو يادگار نهاديم، که روح احمد و وصي اوست…».

رسيدن کاروان اهل بيت به مدينه
کاروان اهل بيت به سوي مدينه رهسپار شد. «بَشير» که آنان را همراهي مي‏کرد مي‏گويد: به آرامي رفتيم تا به شهر مدينه نزديک شديم. امام سجاد عليه‏السلام مرا طلبيده و فرموند: خداوند پدرت را رحمت کند که شاعر نيکويي بود آيا تو نيز شعر مي‏گويي؟ گفتم: آري، پس فرمود به مدينه برو و خبر شهادت ابي عبداللّه‏ را به مردم ابلاغ کن. بشير مي‏گويد: وقتي خبر شهادت امام حسين عليه‏السلام را به مردم مدينه رساندم، مردمان مدينه از خانه خود بيرون آمده و شروع به گريه و زاري کردند. من همانند آن روز را به ياد ندارم که مردم همه يک دل و يک زبان گريه کنند و تلخ‏تر از آن روز را بر مسلمانان نديدم.

فرستاده پادشاده روم در مجلس يزيد
از امام زين العابدين عليه‏السلام روايت شده که چون سر مبارک امام حسين عليه‏السلام را براي يزيد آوردند، سر مقدس را مقابل خود قرار داده و مي‏خواري مي‏کرد. يک روز فرستاده پادشاه روم که از اشراف بود در مجلس حضور داشت و از يزيد پرسيد که اين سر کيست؟ يزيد گفت: «اين سر حسين بن علي، فرزند فاطمه، دختر رسول خداست.» فرستاده روم وقتي چنين شنيد گفت: «تف بر تو باد. پدر من با واسطه‏هاي بسيار از نواده‏هاي حضرت داوود است؛ با اين حال، مسيحيان مرا به اين دليل بزرگ مي‏شمارند واز خاک پايم تبرک مي‏برند، و شما پسر دختر پيامبر خود را مي‏کشيد؟! اين چه دين داري است؟» يزيد وقتي اعتراض سفير روم را شنيد، گفت: «اين نصراني را بکشيد تا مرا در کشور خود رسوا نکند.» چون نصراني چنين فهميد گفت: «ديشب رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله را در خواب ديدم که به من فرمودند: تو اهل بهشتي.» و سپس شهادتين گفت و سر حسين عليه‏السلام را به سينه چسبانيد و بوسيد تا کشته شد.

ادامه مطلب :

اهداف يزيد از اسارات و به آتش کشيدن خيام اهل بيت
سياست حکومت‏هاي ظالم آن است که براي جلوگيري از نهضت‏هاي احتمالي بعدي، از هر وسيله‏اي استفاده کنند. حکومت يزيد نيز پس از فاجعه عاشورا، براي ايجاد ترس و وحشت بين مردم، اهل بيت را با وضعي دلخراش اسير کرد و در دو شهر مهم کوفه و شام گرداند. شبيه اين کار غير انساني را عبيداللّه‏ بن زياد در شهادت مسلم بن عقيل و هاني بن عروه انجام داده بود. او بدن‏هاي پاک اين دو را پس از شهادت در کوچه‏ها و خيابان‏هاي کوفه گرداند. هم چنان که سر مبارک اما حسين و ديگر شهيدان کربلا را بر بالاي نيزه کرد و به تماشاي مردم گذاشت.

تأثير تبليغ اهل‏بيت در داخل کاخ يزيد
زنان اهل بيت، در کاخ يزيد تبليغات گسترده‏اي انجام دادند. طبري در کتاب تاريخ خود مي‏نويسد: زنان اهل بيت از منزل يزد خارج نشدند، مگر آن که ديگر زنان براي سوگواري به منزل او رفتند، و هيچ زني از آل ابي‏سفيان باقي نماند مگر آن که به نزد آنان آمد و در آن جا اقامه عزا کرد. عزاداري اهل‏بيت در کاخ يزيد و دارالاماره، چنان تأثير گذاشت که مردم تصميم گرفتند به خانه يزيد ريخته و او را بکشند.

منابع : در قسمت بعدی مشاهده بفرمایید

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت, اربعین 95
[شنبه 1395-08-01] [ 05:03:00 ب.ظ ]