امام حسن(ع) کیست؟ | ... | |
در سرشت و طینت او، برترین نشانه های انسانیت وجود داشت. هر که او را می دید، به دیده اش بزرگ می آمد و هر که با او آمیزش داشت، بدو محبت می ورزید و هر دوست یا دشمنی که سخن یا خطبه او را می شنید، به آسانی درنگ می کرد تا او سخن خود را تمام کند و خطبه اش را به پایان برد.[32] تواضعش چنان بود که روزی بر عده ای مستمند می گشت و آنها پاره های نان را بر زمین نهاده و خود روی زمین نشسته بودند و می خوردند. چون حسن بن علی را دیدند، گفتند: ای پسر رسول خدا! بیا با ما هم غذا شو. فوراً از مرکب فرود آمد و گفت: «خدا متکبران را دوست نمی دارد» و با آنان به غذا مشغول شد. آن گاه آنها را به میهمانی خود دعوت کرد؛ هم غذا به آنان داد و هم پوشاک.[33] بخشش و کرم او آن چنان بود که مردی حاجت نزد او آورد، آن حضرت به او گفت: حاجتت را بنویس و به ما بده و چون نامه او را خواند، دو برابر خواسته اش بدو بخشید. یکی از حاضرین گفت: «این نامه چه قدر برای او پر برکت بود، ای پسر رسول خدا»! فرمود: برکت آن برای ما بیشتر بود؛ زیرا ما را از اهل نیکی ساخت. مگر نمی دانی که نیکی آن است که بی خواهش به کسی چیزی دهند و اما آنچه پس از خواهش می دهند، بهای ناچیزی است در برابر آبروی او (سائل). شاید آن کس شبی را با اضطراب و میان بیم و امید به سر برده و نمی دانسته که آیا در برابر عرض نیازش، دست رد به سینه او خواهی زد یا شادی قبول به او خواهی بخشید و اکنون با تن لرزان و دل پر تپش نزد تو آمده، آن گاه اگر تو فقط به قدر خواسته اش به او ببخشی، در برابر آبرویی که نزد تو ریخته، بهای اندکی به او داده ای».[34] زهد و بی اعتنا او به زیور دنیا آن چنان بودکه محمد بن علی بن الحسین بن بابویه (متوفی به سال 381هـ . ق) کتابی را به نام «زهد الحسن علیه السلام» بدین صفت او اختصاص داد و در این باره همین بس که از همه دنیا یک باره به خاطر دین صرف نظر کرد.[35] ادامه مطلب : او سرور جوانان بهشت و یکی از دو نفری است که دودمان پیامبر، منحصراً از نسل آنان به وجود آمد و یکی از چهار نفری است که رسول خدا با آنان به مباهله نصارای نجران حاضر شد و یکی از پنج نفر اصحاب کسا و یکی از دوازده نفری است که خدا فرمانبری آنان را به بندگانش واجب و فرض ساخته. او یکی از کسانی است که در قرآن کریم، پاک و منزه از پلیدی معرفی شده و یکی از کسانی است که خدا دوستی آنان را پاداش رسالت پیامبر دانسته و یکی از آنان که رسول اکرم ایشان را هم وزن قرآن و یکی از دو دست آویز گران وزن قرار داده است. او فرزند ریحانه رسول خدا و محبوب اوست و آن کسی است که پیامبر دعا می کرد خدا دوست دار او را دوست بدارد.[36] اراده خدا بر این است که این خاندان از برترین مراحل شرف در شکل ها و صحنه های گوناگونش برخوردار باشند. اگر پیروزی از راه شمشیر به دست نیامد، از راه شهادت و مرگی که در پیشگاه خدا و قضاوت تاریخ ارزشمند است. اگر به این هر دو صورت امکان نیافت، به وسیله اصلاح و وحدت کلمه و یک پارچه ساختن پیروان توحید. برای شرف آدمی همین بس که پیام آور صلح باشد و در پیروزی یک انسان همین بس که شرفش پایدار ماند. پایدار بودن شرف، ضامن پایداری عزت است و عزت، انگیزه پیوسته ای است که آدمی را به زندگی سوق می دهد و بر سروری و آقایی استوار است.[37] امام حسن برای ادامه جنگ با معاویه، حتی از حداقل امکانات و مقدورات ضروری بهره مند نبود.[38] پیروزی قاطع امام حسن(ع)، موقوف بود بر اینکه با صبر و پایداری حکیمانه اش، حقیقت را بی پرده آشکار کند و در پرتو این روشنی بود که امام حسین(ع) توانست به چنان نصرت و پیروزی پر شکوه ابدی نایل آید. گویی آن دو گوهر پاک بر این خط مشی، هم داستان شده بودند که نقش صبر و پایداری حکیمانه از آن حسن(ع) باشد و نقش قیام و نهضت مردانه از آن حسین(ع) تا از این دو نقش یک شیوه کامل با هدف و منظور واحدی به وجود آید.[39] دلایل صلح امام حسن را می توانیم در هفت مورد زیر بگنجانیم: 1. خیانت فرماندهان لشکر 2. روحیه خسته سربازان 3. تبلیغات سوء و دامنه دار معاویه 4. آماده نبودن افکار عمومی 5. ناآگاهی مردم از چهره واقعی معاویه 6. خطر شهادت امام حسین و نافرجام ماندن قیام عاشورا 7. خطر نابودی اسلام و مسلمین[40] [31] . شیخ مفید، الارشاد، ص 355. [32]. شیخ راضی آل یاسین، صلح امام حسن، ترجمه: آیت الله خامنه ای، ص 41. [33]. همان، صص 41 ـ 42. [34]. همان، ص 42. [35]. همان، ص 45. [36]. همان. [37]. همان، صص 343 ـ 344. [38]. فضل الله کمپانی، حسن کیست؟، انتشارات فراهانی، 1354، ص 234. [39]. همان، ص 252. [40]. ابراهیم طاهری، صبر سرخ، ص 180. نوشته : میثم امانی
[دوشنبه 1395-03-31] [ 02:33:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|