چکیده

مکتب های مختلف روان شناسی و نظریه پردازان روان شناس، رفتارهایی را به عنوان رفتار بهنجار و نابهنجار معرفی کرده و تعریف خاصی را برای شخصیت سالم و غیرسالم ارائه نموده اند.

در واقع هرگونه تعریف از شخصیت و رفتار بهنجار و نابهنجار برخاسته از نحوه نگرش آن مکتب ها و نظریه پردازان به انسان و ساختار وجودی اوست.

دین اسلام با توجه به نگاه خاصّ و مترقی آن نسبت به انسان در تعریف بهنجاری دیدگاه ویژه ای دارد. از این رو، برای دریافت ماهیت بهنجاری و نابهنجاری و تعریف آن ها باید انسان را از منظر اسلام بررسی نمود. شناخت فطرت و حقیقت وجودی وی، گرایش و انگیزش های سرشتی و راه سعادت و کمال بشر دست یابی به کمال و خودشکوفایی از مواردی است که برای شناخت انسان و طبیعت وی از نظر اسلام و در نتیجه ارائه مفهوم سلامتی و بهنجاری در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است. در زمینه شناخت انسان، نمی توان از هدف آفرینش و گستره زندگی وی غفلت نمود. بنابراین، با بررسی و تعریف تمامی موارد فوق، می توان در ماهیت و تعریف بهنجاری و ملاک های آن از نظر اسلام ارائه نمود.

پس از تعریف بهنجاری باید جایگاه ملاک های مهمی همچون لذت طلبی، سازگاری ایمان و کفر تبیین شده و نقش آن ها در سلامت و بیماری روانی روشن گردد.

ادامه مطلب :


انسان از منظر اسلام

خداوند انسان را دارای فطرتی آفریده است که با توجه به آن، وی برترین مخلوق عالم محسوب می گردد. ویژگی های فطرت و توانایی های آن زمینه ساز هدفی است که انسان برای آن آفریده شده است، به گونه ای که او می تواند عنوان برترین مخلوق خدا را به خویش اختصاص داده و بدون محدودیت زمانی، همواره در رشد و کمال باشد و این برخاسته از کرامتی است که از عنایت خاص خداوند به انسان سرچشمه می گیرد. از دیدگاه اسلام، هدف از آفرینش جهان نیز انسان و رشد و تعالی اوست. آیات فراوانی از قرآن از تسخیر جهان آفرینش(1) برای انسان سخن می گوید که در حقیقت، تمامی آن ها حاکی از کرامت تکوینی انسان است.(2)
از سوی دیگر، هرچند انسان از توانایی های ویژه ای برای رشد و کمال برخوردار است و به همین روی، از دیگر موجودات ممتاز است، اما اگر با اختیار خویش راه سقوط و انحطاط را در پی گرفت، نه تنها هیچ گونه کرامت ذاتی و اکتسابی ندارد، بلکه به دلیل خصلت های ناپسند، از هر حیوان و جمادی نیز پست تر می گردد، بنابراین، هرچند انسان دارای سرشتی است که می تواند او را به کمالات عالی رهنمون گردد، اما در صورت عدم استفاده از آن، راه ضلالت و گم راهی در پیش خواهد گرفت و در ورطه انحطاط سقوط خواهد کرد. چنین سقوطی ناشی از اعمال اختیاری انسان بوده و امری اکتسابی است که در این صورت، صفات ناپسند بسیاری در انسان پدیدار می شود. قرآن کریم در این باره می فرماید: «اولئکَ کالانعام بل هم اضلّ اُولئک هم الغافلون.» (اعراف: 179)؛ آنان همانند چهارپایان هستند، بلکه گم راه ترند. آنان همان بی خبران و غافلانند. در جایی دیگر می فرماید: «ثُمّ رددناهُ اسفَل سافلین.» (تین: 5)؛ پس انسان را به پست ترین پست ها برگرداندیم. آیه دیگری نیز انسان را در صورتی که راه هدایت و تعالی پی نگیرد، به عنوان بدترین جنبنده معرفی کرده است.(3)

اکنون با توجه به زمینه ها و عواملی که ممکن است انسان را از مسیر تکاملی خویش منحرف سازد و در نتیجه، تشخیص موارد رشد و تعالی را از موارد غیّ و گم راهی برای او مشکل سازد، ضرورت بعثت انبیا علیهم السلام برای شکوفایی فطرت انسان روشن می شود. از این رو، فطرت و نبوّت مکمّل یکدیگر خواهند بود و در واقع، اگر نبودند پیام آوران الهی و کتب آسمانی، که مسیر تکاملی انسان را به وی نشان دهند، انسان ها به دلیل وجود زمینه های بیرونی و انحراف، راه را از بی راهه باز نمی شناختند. اهمیت این موضوع زمانی قابل درک است که به موضوع ظرفیت تکاملی و گستره وجودی انسان توجه کنیم. از منظر اسلام، زندگی و تکامل وجودی او محدود به زندگی دنیوی نیست و انسان در سرایی دیگر به صورت جاودانه به حیات و کمال خویش ادامه می دهد.

در مجموع، باید گفت: از نظر اسلام، انسان برترین مخلوق خداست و برای هدف خاصی، که همان سعادت و قرب الی الله است، آفریده شده و زمینه های سعادت و نزدیک شدن به سوی خداوند در سرشت و فطرت وی قرار دارد. برترین شناخت و گرایش فطری «کمال گرایی» است. البته باید خاطر نشان کرد که هرچند زمینه های رشد و تعالی در انسان وجود دارد، اما این گرایش فطری برای تشخیص کمال و بهنجاری از نابهنجاری کافی نیست و گاه مسیر رشد و تعالی برای وی مشتبه خواهد شد و از این رو، به راه نمایانی نیاز دارد تا در مسیر کمال، دست او را بگیرند و راه رشد را از انحطاط به او بنمایانند.

ادامه دارد ……

پی نوشت ها در قسمت آخر ارائه می گردد .

منبع : پایگاه اطلاع رسانی حوزه

موضوعات: اسلام
[پنجشنبه 1395-08-13] [ 09:56:00 ق.ظ ]