ساجدین(ندای صلح و حقیقت)





درباره وبلاگ


بسم رب فاطمه(س)

با سلام حضور همه ی کسانی که به وبلاگ من سر می زنند. امیدوارم مطالب وبلاگ مورد استفاده عزیزان قرار بگیرد. چون مسئله حجاب مربوط به همه جامعه است نه فردی و نه خانوادگی. امیدوارم بتوانم گامی هرچند کوچک در این راستا بردارم.
ان شا الله مورد تائید آقا امام زمان قرار بگیرد
امیدوارم شما نیز ما را در این راه یاری کنید
یاحق.




ساجدین(ندای صلح و حقیقت)


قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى عَلَیْهِ السَّلام : یَابْنَ آدَم! لَمْ تَزَلْ فى هَدْمِ عُمْرِكَ مُنْذُ سَقَطْتَ مِنْ بَطْنِ اُمِّكَ، فَخُذْ مِمّا فى یَدَیْكَ لِما بَیْنَ یَدَیْكَ، فَإنَّ الْمُؤْمِنَ بَتَزَوَّدُ وَ الْكافِرُ یَتَمَتَّعُ امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:

اى فرزند آدم از موقعى كه به دنیا آمده اى، در حال گذراندن عمرت هستى، پس از آنچه دارى براى آینده ات (قبر و قیامت) ذخیره نما، همانا كه مؤمن در حال تهیّه زاد و توشه مى باشد; ولیكن كافر در فكر لذّت و آسایش است. نزهه الناظر و تنبیه الخاطر: ص 79، س 13، بحارالأنوار: ج 75، ص 111، ح 6. به نقل از سايت انديشه قم








جستجو






 
  از عاشورا تا اربعین چه گذشت؟ ...

از بين بردن ابهت پوشالي يزديان
سياست رعب و وحشت يزيديان، با افشاگري‏هاي اهل بيت با شکت روبه رو شد. اهل‏بيت امام حسين عليه‏السلام با وجود تحمل سخت‏ترين مشکلات، در مقابل دشمنان تسليم نشدند؛ بلکه با خطبه‏ها و سخنراني‏هاي کوبنده علاوه بررسوا کردن حکومت يزيد به توده ناآگاه مردم درس آزادي و آزادگي دادند و بدين گونه، نهضت‏هاي ديگري چون قيام توابين شکل گرفت. و شعار نهضت امام حسين عليه‏السلام در فضاي تمامي شهرها طنين افکند.

قيام عاشورا در کلام امام خميني
امام خميني( رحمهم‏الله ) درباره انگيزه الهي قيام امام حسين عليه‏السلام مي‏فرمايند: «شما ملاحظه کنيد که بهترين خلق اللّه‏ در عصر خودش حضرت سيدالشهداء و جوانان بني‏هاشم و اصحاب او شهيد شدند. لکن وقتي در آن مجلس پليد يزيد صحبت مي‏شود حضرت زينب قسم مي‏خورد که آن‏چه در کربلا ديدم جز پيشامدي زيبا نبود. شهادت يک انسان کامل در نظر اولياء خدا جميل است نه براي اين که جنگ کرده و کشته شده، براي اين که جنگ براي خدا بوده است.»

گريه‏هاي امام سجاد عليه‏السلام
امام سجاد عليه‏السلام پس از واقعه کربلا تا آخر عمر، پيوسته اندوهناک و گريان بود. سيدبن طاووس در کتاب مقتل خود به نام لهوف از امام صادق روايت کرده که امام زين العابدين عليه‏السلام حدود چهل سال بر پدر بزرگوارش گريست در حالي که روزها را روزه مي‏گرفت و شب‏ها را به عبادت مي‏پرداخت. هنگام افطار وقتي غلام آن حضرت برايش غذا مي‏آرود. امام مي‏فرمود: پسر پيامبر را با شکم گرسنه و لب تشنه شهيد کردند. و وقتي غلام مي‏گفت: مولاي من، آيا وقت آن نرسيده که اندوهتان تمام شود و گريه‏هايتان پايان پذيرد؟ حضرت مي‏فرمود: «واي بر تو! يعقوب 12 پسر داشت خدا يکي را پنهان کرد، موي سرش سفيد شد، کمرش خميده و ديدگانش به سبب گريه، بينايي خود را از دست داد؛ در حالي که مي‏دانست او زنده است اما من، پدر و عزيزانم را ديدم که به خون آغشته بر زمين افتاده بودند. چگونه اندوهم پايان يابد و گريه‏ام بکاهد.»
امام حسين و جوانان بني‏هاشم بهترين مردان زمانه خود بودند كه شهيد شدند .

ورود اهل بيت به مسجد رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله
اهل بيت، پس از يک سفر طولاني و پرماجرا هنگام ورود به مدينه، به کنار قبر رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله رفتند، آنان در کنار مرقد پيامبر، گفت و گوها و درد دل‏هاي بسيار داشتند؛ اما تاريخ از بيان همه آن‏ها سکوت کرده و تنها گفته است: زينب عليهاالسلام دست‏ها را به دو طرف درب و سر را داخل مسجد قرار داد و گفت: يا جدّاه، خبر قتل برادرم حسين عليه‏السلام را آورده‏ام. سکينه، با صداي بلند فرياد کشيد: اي جد گرامي از آن چه بر سر ما گذشته است پيش تو شکايت آورده‏ام به خدا قسم، سنگ دل‏تر از يزيد نديدم و کافر و مشرکي بدتر از او سراغ ندارم. با چوب خيزران بر لب و دندان پدرم حسين عليه‏السلام ـ (همان جايي که شما مي‏بوسيديد ـ مي‏زد و مي‏گفت: حسين چوب‏ها را چگونه مي‏بيني؟

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت, اربعین 95
[شنبه 1395-08-01] [ 05:07:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  از عاشورا تا اربعین چه گذشت؟ ...

توقف در کربلا
يزيديان در هنگام حرکت به سوي کوفه به اهل بيت امام حسين عليه‏السلام اجازه عزاداري نداده بودند؛ از اين رو خاندان داغديده رسالت، پس از ورود به کربلا براي شهيدان خود به عزاداري پرداختند. سيدبن طاووس در کتاب مقتل خود به نام لهوف مي‏گويد: «کاروانيان مجلس عزا به پا داشتند و تا سه روز بدين منوال سپري شد.»

حرکت از کربلا
وقتي کاروان شام به کربلا رسيد، اهل بيت امام حسين عليه‏السلام به گونه‏اي جانسوز به عزداري پرداختند، امام سجاد عليه‏السلام وقتي که اوضاع را چنين ديدند، دانستند که اگر زنان و کودکان در کنار اين قبور مطهر بمانند، خود را در اثر شيون و زاري هلاک مي‏کنند؛ از اين رو فرمان دادند تا بار شتران را ببندند و از کربلا به سوي مدينه حرکت کنند. چون بارها را بستند و آماده حرکت شدند، حضرت سکينه اهل حرم را براي وداع، با ناله و فرياد به سوي مزار مقدس امام حرکت داد و همگي در اطراف قبر مقدس گرد آمدند. سکينه قبر پدر را در آغوش گرفت و به شدت گريست و اين ابيات را زمزمه کرد: «اي کربلا! بدني را در تو به امانت گذاشتيم که بدون غسل و کفن مدفون شد.اي کربلا، کسي را به نزد تو يادگار نهاديم، که روح احمد و وصي اوست…».

رسيدن کاروان اهل بيت به مدينه
کاروان اهل بيت به سوي مدينه رهسپار شد. «بَشير» که آنان را همراهي مي‏کرد مي‏گويد: به آرامي رفتيم تا به شهر مدينه نزديک شديم. امام سجاد عليه‏السلام مرا طلبيده و فرموند: خداوند پدرت را رحمت کند که شاعر نيکويي بود آيا تو نيز شعر مي‏گويي؟ گفتم: آري، پس فرمود به مدينه برو و خبر شهادت ابي عبداللّه‏ را به مردم ابلاغ کن. بشير مي‏گويد: وقتي خبر شهادت امام حسين عليه‏السلام را به مردم مدينه رساندم، مردمان مدينه از خانه خود بيرون آمده و شروع به گريه و زاري کردند. من همانند آن روز را به ياد ندارم که مردم همه يک دل و يک زبان گريه کنند و تلخ‏تر از آن روز را بر مسلمانان نديدم.

فرستاده پادشاده روم در مجلس يزيد
از امام زين العابدين عليه‏السلام روايت شده که چون سر مبارک امام حسين عليه‏السلام را براي يزيد آوردند، سر مقدس را مقابل خود قرار داده و مي‏خواري مي‏کرد. يک روز فرستاده پادشاه روم که از اشراف بود در مجلس حضور داشت و از يزيد پرسيد که اين سر کيست؟ يزيد گفت: «اين سر حسين بن علي، فرزند فاطمه، دختر رسول خداست.» فرستاده روم وقتي چنين شنيد گفت: «تف بر تو باد. پدر من با واسطه‏هاي بسيار از نواده‏هاي حضرت داوود است؛ با اين حال، مسيحيان مرا به اين دليل بزرگ مي‏شمارند واز خاک پايم تبرک مي‏برند، و شما پسر دختر پيامبر خود را مي‏کشيد؟! اين چه دين داري است؟» يزيد وقتي اعتراض سفير روم را شنيد، گفت: «اين نصراني را بکشيد تا مرا در کشور خود رسوا نکند.» چون نصراني چنين فهميد گفت: «ديشب رسول خدا صلي‏الله‏عليه‏و‏آله را در خواب ديدم که به من فرمودند: تو اهل بهشتي.» و سپس شهادتين گفت و سر حسين عليه‏السلام را به سينه چسبانيد و بوسيد تا کشته شد.

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت, اربعین 95
 [ 05:03:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  از عاشورا تا اربعین چه گذشت؟ ...

فرازهايي از زيارت اربعين
از امام صادق عليه‏السلام روايت شده که فرموده‏اند: «در روز اربعين هنگامي که روز بلند شد زيارت مي‏کني و مي‏گويي: سلام بر ولي خدا و حبيب او، سلام بر خليل خدا و بنده نجيب او، سلام بر بنده برگزيده خدا و فرزند برگزيده او، سلام بر حسين مظلوم شهيد، سلام بر آقايي که در ميان امواج بلا گرفتار آمد و کشته اشک روان است. آن‏گاه امام صادق عليه‏السلام فرمودند: عليه آن حضرت هم دست شدند کساني که دنيا فريبشان داده بود و بهره خود را در ازاي بهايي ناچيز فروختند و آخرت خويش را به قيمت ناچيز حراج کردند. در چاه هوا و هوس فرو رفتند و تو و پيامبرت را به خشم آورده و مطيع بندگان شقي گرديدند؛ امام حسين عليه‏السلام در مقابل آنان تن به ذلت نداد و با آنان با شکيبايي به جهاد پرداخت تا آن گاه که خونش را ريختند و اهل بيتش را به اسارت بردند.

اولين زائر
از عطيه روايت شده که در روز اربعين، با جابر بن عبداللّه‏ انصاري به زيارت قبر امام حسين عليه‏السلام رفتيم. وقتي به کربلا رسيديم، جابر غسل کرده و بر سر قبر حضرت رفت و گفت: «دست مرا بر قبر گذار.» چون دستش به قبر رسيد بي‏هوش شد و وقتي به هوش آمد سه بار گفت: يا حسين، سپس گفت: «آيا دوست، جواب دوست را نمي‏دهد؟ چگونه جواب مي‏دهي در حالي که سرت را از بدن جدا کرده‏اند.» و گفت: «سوگند به خدا که ما نيز در آن جا حضور داشتيم.» من گفتم: چگونه؟ در حالي که شمشيري نزديم، و اين گروه مابين سرو بدن‏شان جدايي افتاده و اولادشان اسير شده و [ما…]، جابر گفت: «از رسول خدا شنيدم که هر که گروهي را دوست دارد، با آنان محشور مي‏شود و هر که عمل مردمي را دوست داشته باشد، در عمل ايشان شريک شود. همانا دوست ايشان به بهشت بازگشت نمايد و دشمن ايشان به دوزخ بازگردد.

ديدار اهل‏بيت از شهداي کربلا در روز اربعين
سيدبن طاووس در کتاب مقتل خود به نام لهوف آورده است: زماني که اهل‏بيت حضرت سيدالشهداء عليهم‏السلام از شام به مدينه برمي‏گشتند در عراق از کاروان دار خواستند که آن‏ها را از راه کربلا ببرد. چون به بر تربت پاک امام حسين عليه‏السلام رسيدند، جابر بن عبداللّه‏ را با گروهي از طايفه بني‏هاشم و مرداني از آل پيغمبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله ديدند که به زيارت حضرت آمده‏اند. آنان شروع به عزاداري و نوحه سرايي کردند، زنان قبائل عرب نيز که در آن اطراف بودند جمع شده و عزاداري کردند. کاروانيان سپس از آن‏جا به سوي مدينه کوچ کردند.

اسارت زن مسلمان
از مظلوميت‏هايي که حکايت از نقض آشکار قوانيني است که اسلام به آنها سفارش کرده، اسير گرفتن زن مسلمان است. در حادثه کربلا پس از پايان نبرد، اهل بيت امام حسين را اسير کرده و شهر به شهر گرداندند و در کوفه و شام به نمايش گذاشتند. اسير گرفتن زن مسلمان از نظر اسلام مردود است چنان که علي عليه‏السلام در جنگ جمل اسير کردن را روا نشمرد و عايشه را به همراه عده‏اي زن به شهر خودش بازگرداند؛ اما متجاوزان اموي فرزندان پيامبر را مثل اسيران کافر، از کوفه به شام فرستادند و چهره زنان اسير را بر اهالي شهرها نمودند و درنهايت سنگ‏دلي با آنان رفتار کردند. چنان که حضرت زينب عليهاالسلام هنگام عبور از کنار اجساد شهدا (در اعتراض به اسارت اهل بيت) فرمود:اي محمّد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله اين دختران تو هستند که به اسارت مي‏روند.
از رسول خدا شنيدم که هر که گروهي را دوست دارد، با آنان محشور مي‏شود.

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت, اربعین 95
 [ 05:01:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  در اربعین چه گذشت؟ ...

مشهورترین واقعه ای که به مناسبت چهلمین روز شهادت شهدای کربلا بازگو می شود جریان رسیدن کاروان اهل بیت علیهم السلام به کربلا و هم زمانی این ماجرا با حضور جابر بن عبدالله انصاری در کربلا و زیارت قبر شریف امام حسین علیه السلام توسط او.

هر چند برخی از صاحب نظران این وقایع را بعید دانسته و منکر آن شده اند اما تحقیقات انجام شده نشان می دهد که این بعید دانستن ها و انکار ها صحیح نیست و دلیل قابل قبولی برای رد این دو واقعه وجود ندارد.(1)

آنچه در ادامه می آید گزارش هایی از این دو واقعه در منابع موجود است:

مصباح الزائر به نقل از عطا می نویسد: روز بیستم صفر با جابر بن عبد اللّه بودم هنگامى كه به غاضریّه رسیدیم در جوى آن جا غسل كرد و پیراهن پاكیزه اى را كه همراه داشت پوشید. سپس به من گفت: اى عطا ! آیا عطرى به همراه دارى؟

گفتم: سُعد (مادّه اى خوش بو كننده) دارم.

او از آن به سر و بقیّه بدنش مالید. سپس با پای برهنه رفت تا نزد سرِ امام حسین علیه السلام ایستاد و سه تكبیر گفت و بیهوش، بر زمین افتاد و هنگامى كه به هوش آمد، شنیدم كه مى گوید: سلام بر شما، اى خاندان خدا .. (2)

بشارة المصطفى به نقل از عطیّه عوفى(3) می نویسد: همراه جابر بن عبد اللّه انصارى، براى زیارت قبر حسین بن على بن ابى طالب علیه السلام حركت كردیم. هنگامى كه به كربلا رسیدیم، جابر به كرانه فرات، نزدیك شد و غسل كرد و پیراهن و ردایى به تن كرد و كیسه عطرى را گشود و آن را بر بدنش پاشید و هیچ گامى برنداشت، جز آن كه ذكر خداى متعال گفت، تا این كه به قبر، نزدیك شد و [به من ]گفت: دست مرا بر قبر بگذار.

چون دست او را بر قبر گذاشتم، بیهوش، بر روى قبر افتاد. كمی آب بر او پاشیدم و هنگامى كه به هوش آمد، سه بار گفت: اى حسین!

با دوستدار محمّد و خاندان محمّد، رفاقت كن، كه اگر یك گامش از فراوانىِ گناهش بلغزد ، گام دیگرش به محبّت آنان استوار مى مانَد؛ چرا كه دوستدار آنان، به بهشت باز مى گردد و دشمن آنان ، به سوى آتش [دوزخ ]مى رود

آن گاه گفت : دوست ، پاسخ دوست را نمى دهد؟!

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت, اربعین 95
 [ 04:59:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  تاریخچه پیاده‌روی اربعین ...

از هنگامی که نخستین زائر مضجع منور اباعبدالله الحسین(ع)، جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین از مدینه به سمت کربلا رهسپار شد تا کنون 1373 سال می‌گذرد.

در این سال‌ها علما و اولیای الهی برای زیارت سیدالشهدا(ع) در روز اربعین اهمیت و جایگاه والایی قائل بودند و با پای پیاده از نجف اشرف به سوی کربلا رهسپار می‌شدند، بی‌شک جابر بن عبدالله، نخستین زائر کربلای معلی در روز اربعین سال 61 هجری است، این سنت حسنه نیز در سال‌های حضور ائمه معصومین(ع) با وجود حکومت سفاک و خونریز اموی و عباسی انجام شده است.

*سنت پیاده‌روی اربعین در زمان شیخ انصاری وجود داشته است/ احیاگر سنت پیاده‌روی بعد از شیخ انصاری که بود؟

در برخی از روایات تاریخی بیان شده است که زیارت کربلا با پای پیاده در زمان «شیخ انصاری»(متوفی سال 1281 قمری) رسم بوده است،‌ اما در برهه‌ای از زمان به ورطه فراموشی سپرده می‌شود که در نهایت توسط «شیخ میرزا حسین نوری» دوباره احیا می‌شود.

این عالم بزرگوار اولین بار در عید قربان به پیاده‌روی از نجف تا کربلا اقدام کرد که 3 روز در راه بود و حدود 30 نفر از دوستان و اطرافیانش وی را همراهی می‌کردند، نیز با وی بودند، «محدث نوری» از آن پس تصمیم گرفت، هر سال این کار را تکرار کند، ایشان آخرین بار در سال 1319 هجری با پای پیاده به زیارت حرم أباعبدالله حسین(ع) رفت.

* آداب اربعین از منظر میرزا جواد آقا ملکی تبریزی

آری! از آن پس بسیاری از عاشقان اهل‌بیت و امام حسین(ع) و نیز برخی علما و حتی مراجع تقلید با پای پیاده به کربلا سفر کرده‌اند، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی یکی از مراجع عالیقدر جهان تشیع که خود بارها با پای پیاده از عتبه علویه، رهسپار عتبه حسینی شده است، درباره مراقبه و بزرگداشت روز اربعین حسینی چنین می‌گوید: «به هر روی بر مراقبه کننده لازم است که بیستم صفر(اربعین) را برای خود روز حزن و ماتم قرار داده بکوشد که امام شهید را در مزار حضرتش(ع) زیارت کند، هر چند تنها یک‌ بار در تمام عمرش باشد، چنانکه حدیث شریف، علامت‌های مؤمن را پنج امر ذکر کرده است: 51 رکعت نماز در شبانه روز، زیارت اربعین ، ‌انگشتر در دست راست کردن ، پیشانی بر خاک گذاشتن و بلند بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ گفتن در نمازها».(ترجمه المراقبات، کریم فیضی، صفحه 85)

*خاطره خواندنی آیت‌الله مکارم شیرازی از پیاده‌روی روز اربعین

آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی نیز که در دوران طلبگی سال‌های 1369 تا 1370 هجری قمری در نجف اشرف ساکن بوده است، این مرجع تقلید دو بار توفیق پیاده‌روی از نجف تا کربلا را داشته است. وی با پای برهنه از مسیر شط (رودخانه) که حدود 20 کیلومتر طولانی‌تر از مسیر کنونی نجف کربلاست و حدود 3 روز به طول می‌انجامید، به زیارت اباعبدالله الحسین(ع) مشرف شدند.

آیت‌الله مکارم شیرازی با اشاره به خاطره پیاده‌روی از نجف به سوی کربلا، می‌گوید: وقتی به یکی از این مُضیف‌ها رسیدیم، صاحب مضیف دعوت و اصرار کرد که مهمان او بشویم و آنجا استراحت کنیم، به او توضیح دادیم که چون امروز کم راه رفته‌ایم و باید مسافت بیشتری را طی کنیم، فرصت ماندن نداریم، پس از کمی اصرار او و امتناع ما، ناگهان صاحب مضیف که معلوم بود چند وقتی است که مهمان برایش نرسیده و از این بابت خیلی ناراحت است، ناگهان چاقویش را در آورد و تهدید کرد که من مدتی است مهمان برایم نیامده است و شما حتماً باید مهمان ما بشوید! اینقدر مهمانی کردن زائر امام حسین(ع) در نزد اینها اهمیت و ارزش داشت. … البته بالاخره بعد از اینکه توضیح بیشتری برایش دادیم و قول دادیم که از طرف او زیارت کنیم، اجازه داد که ما برویم.

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت, اربعین 95
 [ 04:56:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  آیا آسمان و زمین چهل روز بر مصیبت امام حسین(ع) گریست؟ ...

برخی اشکال می کنند که مگر می شود آسمان و زمین گریه کند! مگر آسمان چشم دارد؟ این با عقل جور در نمی آید. عقل هر انسانی اذعان دارد چیزی که ابزار گریه کردن را ندارد قادر بر گریه کردن نیست. از طرفی این مطلب در روایات آمده است: ابن قولویه در کتاب كامل الزیارات در باب بیست و ششم - گریستن تمام مخلوقات بر حضرت حسین بن على(ع) به سندش از زراره نقل نموده كه وى گفت: امام صادق(ع) فرمودند: اى زراره آسمان تا چهل روز بر حسین بن على(ع) خون بارید و زمین تا چهل روز تار و تاریك بود و خورشید تا چهل روز گرفته و نورش سرخ بود و …
1- در تفسیر على بن ابراهیم از حضرت على بن ابى طالب(ع) روایت می كند كه فرمود: مردى كه دشمن خدا و رسول بود به وى امر كرد حضرت امیر این آیه را خواند: فَما بَكَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرِینَ‏ پس از آن مُرد، امام حسین(ع) از نزد حضرت امیر عبور كرد و حضرت امیر فرمود: ولى آسمان و زمین براى این حسین گریان خواهند شد. سپس فرمود: آسمان و زمین جز براى یحیى بن زكریا و حسین بن على(ع) براى كسى گریان نشدند.
جبله مكیه گوید شنیدم میثم تمار قدس اللَّه روحه می گفت بخدا این امت پسر پیغمبر خود را در دهم محرم بكشند و دشمنان خدا این روز را روز بركت گیرند … میدانم آن را از سفارشى كه مولایم امیر المؤمنین(علیه السلام) به من نموده و به من خبر داده كه همه چیز بر آن حضرت بگریند تا وحشیان بیابان و ماهیان دریا و پرندگان هوا و خورشید و ماه و ستارگان و آسمان و زمین و مؤمنان انس و جن و همه فرشته‏هاى آسمانها و رضوان و مالك و حاملان عرش بر او بگریند و آسمان خاكستر و خون گرید…
گریه هر موجودی به حسب خودش است. به اصطلاح کل شئی بحسبه؛ نه این که مثلا آسمان چشم پیدا کند و بعد مانند انسان بگرید
با ذکر نمونه های روایات وارده در این زمینه که بیش از اینهاست روشن می شود که این مطلب مطلب غریبی در بین راویان حدیث نبوده است. پس چگونه این روایات را با عقل تطبیق دهیم؟ اولا باید گفت: لازم نیست همه چیز با عقل انسانی که مشرف به بسیاری از علوم عالم نیست تطبیق کند. زیرا به اعتراف دانشمندان بزرگ، انسان آگاهی بسیار اندکی از اسرار عالم دارد. همانطور که فلسفه بسیاری از دستورات شرع برای ما روشن نیست.
ثانیا: در قضیه مورد بحث باید گفت: گریه هر موجودی به حسب خودش است. به اصطلاح کل شئی بحسبه؛ نه این که مثلا آسمان چشم پیدا کند و بعد مانند انسان بگرید. در روایتی که در بالا بیان شد آمده بود که آسمان و زمین خون گریه کردند که معنای آن، این می تواند باشد که بارانی به رنگ خون داشت و زمین نیز آب خود را به صورت رنگ ارغوانی بر روی زمین چوشاند.
ثالثا: روایت را خود حضرت امیرالمؤمنین بر قرآن تطبیق داد و به اصطلاح عرضه کرد که قرآن هم تأیید می کند که ممکن است آسمان و زمین بگریند. آیه می فرماید: «نه آسمان بر آنان گریست و نه زمین، و نه به آنها مهلتى داده شد!» هر چند آیه گریه کردن آسمان و زمین را نفی می کند. اما این نفی برای این گروه خاص است. یعنی آسمان و زمین برای این گروه گریه نمی کند اما امکان دارد برای گروه دیگری بگرید.

ادامه »

موضوعات: محرم, مناسبتی, اهل بیت, اربعین 95
 [ 04:54:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت