اشتغال مادرها

همه می دانیم که تحصیلات عالیه خانم ها، ازدواج آنها را به تاخیر انداخته است؛ البته نبود بازار کار برای آقایان هم، بسیار موثر است. مشخص است که خانم ها بعد از زحمات و خرج هایی که برای ورود به دانشگاه و درس خواندن هزینه کرده اند؛ علاقه دارند وارد بازار کار شوند. در بازار کار هم به خاطر هویت جنسی شان که دارای هوش هیجانی بالاتری نسبت به آقایان هستند؛ برای کارهای اداری و بازاریابی که ساعت ها وقت می خواهد؛ مناسب شناخته می شوند.

با این اوصاف 2-3 سالی باید حسابی تلاش کنند تا در حوزه کاری خود جا بیافتند. آن وقت در 29-30 سالگی ممکن است به ازدواج فکر کنند. تازه اگر تصمیم جدی داشته باشند؛ حداقل 3 سالی طول می کشد تا فرد مورد علاقه خود را پیدا کنند. بعد آن هم که 4-5 سالی بچه نمی خواهند. در نتیجه شاهد پدر و مادرهای پیر در مقابل فرزندان کوچک خواهیم بود. شاید در دهه اول، مشکلی احساس نشود، اما در دوره بلوغ که نظارت و رابطه دوستانه بیشتری را می طلبد؛ پدر و مادر حال و حوصله و انرژی جوانی را ندارند. در اینجا 2 آسیب برای نوجوان، پیش می آید یا به سمت دوست یابی می رود یا منزوی و افسرده می شود.

مادران شاغل، 2 راه پیش روی خود دارند. راه اول اینکه بچه را با خود به محل کار ببرند و راه دوم بدون بچه راهی کار شوند. در حالت اول، به دلیل توان جسمی خانم ها، این کار برایشان دشوار است که در تابستان و زمستان بچه را با خود سر کار ببرند و بیاورند. البته 8 ساعت کاری با احتساب مسیر، مسلما برای کودک هم طاقت فرسا خواهد بود. با توجه به اینکه مدیران و همکاران، اغلب جوان هستند و درک مشکلات زندگی مشترک را ندارند؛ امنیت شغلی مادر به خطر می افتد و استرس آن، بیشتر بر کودک اثر می گذارد. در حالت دوم، سه راه وجود دارد. مهد کودک، خانه مادربزرگ یا اگر بچه دبستانی باشد؛ تنها در خانه بماند.

ادامه مطلب :

مهد کودک هزینه بالایی دارد و وظیفه اش نگهداری بچه است و نه تربیت آن. تازه توصیه می‌شود که کودکی که هنوز زبان باز نکرده هرگز به مهدکودک نرود، زیرا نمی تواند نیازهایش را به مربی بگوید یا مسائلی که در طی روز آنجا اتفاق افتاده را به شما بگوید.خانه مادربزرگ هم جایی است که خیال والدین از بابت دلسوزی و فرهنگی که شبیه فرهنگ آن ها است؛ آسوده است. اما یک نکته آن هم اینکه پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها نمی توانند بچه ها را با توجه به مسائل و نیازهای روز تربیت کنند یا اینکه محبت وافر آنها، مانع سخت گیری و مطالبه وظایف شان می شود.

تنها ماندن در منزل، بدترین راهی است که می شود انتخاب کرد. اول به این دلیل که ساعت های طولانی بر رفتار بچه نظارتی نیست. دوم به دلیل خطر برق، گاز گرفتگی و لب پنجره رفتن و سوم اینکه یک کودکِ تنها، در خانه امنیت ندارد و زود گول می خورد. شاید قفل کردن درب منزل به ذهنتان برسد که کار خوبی نیست،چراکه امکان دارد که در صورت وقوع اتفاقی مثل آتش سوزی، راه فرار بر کودک بسته شود.

جالب است که بدانید در کشور کانادا، والدین اجازه ندارند بچه را تنها در خانه بگذارند، حتی در حد گذاشتن زباله دم در خانه و برگشتن، اگر دولت متوجه این موضوع شود؛ بچه را از آنها می گیرد.

بهار 42 ساله می گوید من شاغل هستم و ساعات مفید روز را سرکار هستم. وقتی هم به خانه باز می گردم، خسته ام و دیگر وقتی نمی ماند که بخواهم با دختر 13 ساله ام که تمام روز را در خانه تنها بوده است؛ سپری کنم. برایش غصه می خورم که تنهاست، اما به هر حال به خاطر رفاه بیشتر او، تک فرزندی را انتخاب کردیم.

باشگاه خبرنگاران جوان؛

موضوعات: تربیت
[چهارشنبه 1396-06-08] [ 09:35:00 ب.ظ ]